۱۳۹۶/۸/۷

ترس از خدا و بنده و بهشت و‌جهنم

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)


عادتش شده که سنگ بر اندام غریبان
صد اشک جگر سوز به گلزار غریبان 

یکبار ندیدند که حال و چه شور است 
در دهکده و شهر و دیار غریبان 

صد بار بگفتند نکنید راه غلط 
این دام بزدند به افکار غریبان 

ترس از خدا و بنده و  بهشت و جهنم 
این بار رِیَاسْت به دوشان غریبان 

جاهل که یگانست میان تهی دستان 
تهیدست تر از تهی دستان غریبان 

مهر دلِ هوشیار نکند دار خلافت 
هرگندیده و هوشیار دیار غریبان 

خلاقیت شعر و سخن راه حقیقت 
دروغ و خیانت است به افکار غریبان 

ای سروش هوشیار هر دیار باش 
بیدار در گلزار شبستان غریبان