۱۳۹۶/۹/۲۱

دو تا جاهل ز مکانی سر به لجبازی زدند

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)


این چه حالیست که در گلشن ماهاست هنوز
شر و خیر همه پشت و پناهاست هنوز

دست مردم می گیرند ز جهد و تلاش 
 صبر و تقوا  و گریستن شأن دلهاست هنوز

عقل مردم همه درگیرستم های زمان است 
عقل آنها پیرو پیر ستمدار هاست هنوز 

چند کتاب که نویسند بهراسند ز  همه 
تبلیغ و پوزخند بهر بهشت ناپیداست هنوز

مخورید مال فقیر مخورید جور ستم
خود این راه و نشان دل هویداست هنوز 

 دیگران سر زهوا و ز  سما افراشتند 
کوریی حرف و عمل  شمع مجلس هاست هنوز

دو تا جاهل ز مکانی سر به لجبازی زدند 
خون انسان به خدایی تربت اعلاست هنوز

بخود آیید بگذارید که بجنگند بهر هم 
راه هر دو به سوی یک خداست هنوز ......

بی رحمی خدا