۱۳۹۶/۷/۲۸

خیابان گردان شهر

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
وقتی تنی 
جان و تن روح 
هزار پرده له شده 
دور از چشمان فصل 
فدا می کند 
حدقه ها 
چملک کنان 
آمادگی دفن می گیرد 
خزان است 
هیچ تولدی نیست 
همه 
زهر و شوکران بی بدیل 
در تن له شده خیابان گردان شهر 
بجای دوستی 
می پاشند 
تا مبادا 
عرق در حبین رسد 
گوش ها شنوا 
چشمان بینا 
اذهان آگاه 
جشن پیروزی بگیرند