۱۳۹۶/۷/۲۸

دین ندارد ارمغان تا سازد چمن و گلستان

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)

دین ندارد ارمغان تا سازد چمن و گلستان 
هردم هزار سال است و این بنیاد بی حس و بیان 

چهار صد سال دیگر هم بگذشت زین حال زار مردمی  
دیگر هوایش کُند شد در هوا و بوستان 

هر عابدی راه میرود دنیا به مأوا میرود 
در واپسین افسوس ها چاره ندارد رفتگان 

هر راه رو حرفی زند هر صومعه رشکی برد 
تا زرق و برق سازد برای راه روان زین بوستان 

منطق آنجا میرود بنیاد دانش سبز شود 
تا حرمتی افسانه ی اخلاق شاه مستبدان 

آب چشمه هم زلال است لیک دارد ریز و ریز 
آب دین خلاق هر تزویر در نخلستان 

ای سروش حرف از دین و دینداری مزن 
سوزی مثل گالیله در خلعت آتشفشان