تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
دنیا را دیدم
نشانه های زندگی را چیدم
فراز ها تا فرود ها
خوشبختی ها تا بدبختی ها
همه اش تلخی هایی داشت
وقتی چشمانم را باز کردم
حنجره های آماده
کنار گوشهایم رجز خوانی می کرد
نفهمیدم
چه بود؟
چه می گفت؟
همانقدر دانستم
زمزمه های گرفتن آزادی را
در گوشم خوانده است
من آزادی ام را در بدل کلمات نادانسته رجز خوان کله پوک
از دست دادم
واپسین نفس هایم
این را حس خواهد کرد ...........