۱۳۹۶/۸/۶

پر بزن

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)

...بس‌که سیگار... نفس را به ستوه آوردیم
شعر خوانده همه کس را به ستوه آوردیم

پر بزن... باز نشد باز بیا پر پر پر...
شوقِ پرواز و... قفس را به ستوه آوردیم

تن سپردیم به هر هرزه و عشقش خواندیم
معنی‌ِ عشق و هوس را به ستوه آوردیم

اوفتادیم که هرباد به هر سو ببرد
ما همانیم که خس را به ستوه آوردیم

ردِ پای من و تو هرچه لجن در کابل...
آخرش مرغ و مگس را به ستوه آوردیم

آن‌قدر ما به هدر رفته و نابود... دگر
معنی‌ِ عمر عبث را به ستوه آوردیم 

مزدا مهرگان (عضو انجمن ادبی صدا)