تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
به نیابت
گل های دق شده
لم شده
گردن خمیده
خزان گشت شده
سردی های پیوند دق شدگان را
در درون عاشقان گل ها
می خوانم
بستر زیبایی ها را
همچون شبنمی
درون قلب های سرد شده
میگذارم
قلب های داغ شده ی کینه
به حیرت افتد
زبان خندیدن بگشاید
و ناگاه قهقه کند
موج و تلاطم زیبایی ها را
در درون قلب های چروکیده
جشن گیرند
این راه عظیم در بستر افکار بشر است