۱۳۹۶/۷/۲۳

تا بگردیم دور هم شب یلدا سرکنیم

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
خیلی دل انگیزی 
چشمان بادامی ات 
ابروان تیر کمانی ات 
گونه های فندق گلت 
آخ بمیرم 
لبان نازک و سرخ و ارغوانی ات 
دستان نرم و ملایمت 
آغوش گرم و بهاری ات 
هزار سال عمرم میدهد 
وقتی نگاه می کنی 
خمار لبان پر شرابت 
جان میدهد 
عشق چیزی دیگریست 
کهنه و پیری ندارد 
وز دیدن گل پیرهنت 
سیری ندارد 

شب ها با نگاهت صبح صادق میشود 
هر نفس در دار هم 
پروانه ی عشق میشود 

میکنم جانم بقربانت 

تاک زنجیر حُسن و جمالت 
تا بگردیم دور هم شب یلدا سرکنیم 
جان هم بسته به موی عشق پیراهن کنیم 
تا کمر خم گردیم و صبح بهاری سازیم 
جان به لب ها عشق وافر دور هم قدغن کنیم 

می نویسم بهر جان پر زعشقت نازنین 
تا همه دور کمر دستان نازکت کنیم 
تن عریان جام حرمان تخت نازک حال ما 

 تا وسط خالت ببینم زندگی آغاز کنیم