تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
آنکه دینَش را برای عشق لیلی میدهد
بی گمان جانش برای صبح و فردا میدهد
حکم ملا رقص های سنگ دست مردمان
چشم های خاضعان را اشک دانا میدهد
عاشقان با سنگ ها، تجلیل عشق و عاشقی
مستبدان را هوای شب یلدا میدهد
مردن از بهر عزیزی، خود بهشت رفتن است
آنگوید مرتد است سنگ تماشا میدهد
هیچ نمیدانی که دین اسرار پاک زندگیست
عاشق دردمند را زهر دنیا میدهد
خائینین با رحله ی رسوای عالم می کند
هیچ نمیدانند که دنیا برتر ز ملا میدهد
کشوری اسلام را سرمشق رسوایی بیند
عزت و خودشناسی مرگ لیلی میدهد
عزیزم! جامت بزن اسلام نیست در این چمن
هر که گوید نام او شلاق و دُرنا میدهد
اسلام را بگذار کنار، باور خدا را نیست هرگز
عزت و نامت نگهدار ، سرِ تنها میدهد
عاشقی را، کی گفته است ننگ خدایی میشود؟
بهر عشق پاک محبوب مرگ دلها میدهد
عاشقان مَی سر زنید مست و خرامان راه روید
دست لیلی گیر ، لیلی بهشت و دنیا میدهد
ای سروش! عشق زبان زندگیست
هر کی راهش رفت، شهره ی دنیا و عقبی میدهد