وقتی شهری غزلی را ترک میکند
آواره ها
زیر آوار سرپوشیده جلاد خون آشام تاریخ چند هزار ساله
و زشت گویان خرافه سرشت
دفن می شوند
غزلی نیست.بدرقه راه
شاعری نیست
تصویرگر درد ها
سکوت
شب درازیست
که انتها ندارد
غزلی
طراوتی
لبان خشکیده
نمی بافد
سکوت
مرگ غزل
آخرین شعاع شمع
آخرین نگاه نیم مرده
آخرین نفس
خدا نگهدار