سالها در زندگی کاشتم تا کاشتم
عمر با صد خار ها انباشتم انباشتم
هجر روی ماه من در انتظار ماه خود
جان به کف تا دامنی پرخاشم پرخاشم
روز مهر از راه رسید تا دست گیرد دست من
این روز هم تا حلق خود خفاشم خفاشم
مرد دانا تا ابد شاخه های با ثمر
وقتی دیدن تا سحر کفاشم کفاشم
هیچ دوستی در دیارش نام من را یاد کرد
اشک ریزان تا شبی شاباشم شاباشم
خندین من تا قیامت نیست راه زندگی
خاک عریان خاک عریان زهر شاهم زهر شاهم