تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
در میان انبوه غزل های درد کشیده
جان میسپارم
گاهی غزلی
از دهان کسی
در اذهان مردمان می نشینم
گاهی دردی
سر از استخوان مردم در می آورم
گاهی کلامی
بر روح و روان مردم اثر میگذارم
گاهی گُلی
در میان انبوه عظیمی سفاله ها
ریشه هایم می خشکد
گاهی فرشته ی
در میان روح و فکر بندگان
نجات دهنده میشوم
گاهی می لرزم
نمیدانم که نمیدانم