تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
خانه را اینگونه ویران می کنند
با کویر خشک و بی آب مُلک ویران می کنند
با غنایی درک خشک و با صفای منجمد
شهر ها و خانه ها را گوشت بریان می کنند
هر که داد از عدل و داد زندگی برپا کند
یک شبه مجنون ثروت عشق لیلا می کنند
چشم مردم خاک ثروت نیست ای مرد عدم
خون مردم را جلادار خیر و عقبا می کنند
هیچ نفهمیدید که دنیا از کره آید بیرون
همچو خرسی سر به پایان مرگ امضا می کنند
گند های پشت پرده حفظ جان و مرحمیست
هر کجا حرفی رسد آتش فراوان می کنند
عجبا مردان پیشکسوت که بیهوده می روند
حرف آخر گویمت خانه ویران می کنند
عجبا مردان پیشکسوت که بیهوده می روند
حرف آخر گویمت خانه ویران می کنند