۱۳۹۶/۱۰/۱۰

سرم پر درد هجران گشته امشب

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)

سرم پر درد هجران گشته امشب 
اسیر چشم جانان گشته امشب 

ز هر سو ناله ابراز عشقش 
میان مغز سرگردان گشته امشب 

هوای دل کمی تاریکتر هست 
خودش دنبال جانان گشته امشب 

میان پرده ی از رقص سردی 
بخود لرزان و پیچان گشته امشب 

به هر سو خاطرات شمع روشن 
گمانم درد نالان گشته امشب 

ندارم بال! گشایم در کنارش 
خواص غم به بحر٬ آشنا گشته امشب 

همه در جشن میلاد مسیحش 
چه شوق دل هویدا گشته امشب 

صبورم درد را تا صبح بخوانم 
 که نامم در میان گمنام گشته امشب

زندگی (ضرب صفر)