پرستو
مسافر است
مسافر درد مندان از پا افتاده
پرستو
صحرا گرد است
میان خار ها
سنگ ها و شن زار های داغ
قله های پست و بلند
دشت های و سیع
چشمانش
چیزی دیگر می بیند
کوتاهی های یک روز
یک شب
کوتاهی روز نگران منسوخ بالهای زده شده
و شب نگران گرگان میش خواران
انبوه جانوران وحشی
آنطرف چیز دیگر می بیند
احساس غریبیست
در بساط بی کسی
پرستو آخر چه خواهی کرد
رفت و بر نگشت
اسارت تن داد
زوزه کشید
کدام یک؟
پرستو مسافر است
مسافر