تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)
درد مردگان درون خاک رفته
نگاه یأس آلود بر دریچه خوشبختی است
راه رفته
رسیدن در دکه مردگان
اشک رقت بار قلب، روح و نفس ها
همچون دانه ی باران
از آسمان قلب شکسته
می بارد
بر مزار مردگان
همه دلگیر اند
اشک اندوه ریختن
و ناتوانی های از دست رفته
عمل های خرفت انجام شده برگشت ناپذیر اند
آنجا رسیده ای که مردگان رسبده اند
و همقدم مردگان خواهی شد
یأس و اندوه
اشک ریختن
ندامت بعد از تأمل است
هیچنگو
برگشتی نیست
راه رفته
عَقَبی ندارد ........ ندارد.......