۱۳۹۶/۸/۲۴

شب از آسمان می ترسد

تنها فهم حقیقت زندگی است که انسان به آزادی میرسد(حسن سروش)


شب 
از آسمان می ترسد 
شب
به آسمان نگاه می کند 
چشمان آسمان وز وز کنان 
به چشمان زمین خیره می گردد 

شب از سیاهی چشمان آسمان 
می ترسد 
آسمان 
با وحشت عظیمی 
در قلب زمین تاریک، فرو می رود 
اشک زمین به یاد روشنایی های از دست رفته،
زیبایی های باد آورده 
راه های پر خم و پیچ که ره گم کردکان را دریده اند، 
به وحشت شب افزوده 
می ریزد

همه ی نگاه های آسمان 
پرتاب غول ها
بر چتر زمین 
و فراز ره گم کردگان کهنه پیرهن
 و مستان بی مَی و خمار خلوت یار 
است 
زمین وحشت زده 
تشعشع های سیاهی آسمان دور  و تنها 
در وجودش میخواند 
مبادا بیشتر از این 
در گودالی سیاهی وحشت شب آسمان افتد