۱۳۹۸/۱۲/۱۱

بامداد مرگ

روز های خوبی است که توان وظرفیت همه افراد جامعه در حالت توازن قرار گیرد و آنچه رؤیاهای نارسیده است تحقق یابد و زبان همه افراد حرمت همدیگر و پذیرش همدیگر باشد و زندگی گلایه از روزگار نباشد و لبخند از مهر و عطوفت، قلب هر افرادی را به عنوان هم وطن بفشارد و زندگی چهره بشاش هر انسانی باشد که صبح برای انجام هر وظایفی بر میخیزد و عصر برای شادی بخشیدن، برمیگردد.

گام های زیادی برداشته شده است و هر انسانی به عنوان سیاستمدار، رهبر، بزرگ و.... وارد بازار قدرت شده اند و آنچه را دانسته اند و منفعت جمعی یافردی را در قبال داشته است، دریغ نورزیده است و افراد جامعه است که قضاوت می‌کند و راهبرد های طی شده را درک و انعکاس میدهد.

هر فرد وظایفی را انجام داده است و هر شخص گلایه های را نموده است و زیبایی و بدی هایش را نمایان ساخته است، جالب اینجاست که محور کلام عصر معاصر سیاست، مرگ را با بامدادان پیوند داده است و انتظار افراد را نقطه پایان میگذارد.

صلح نشانه خوبی است و پیمان صلح نگاه خوشبینانه آیتس برای افراد جامعه، و آنچه در این توافق نگاشته شده است اهمیت عملکرد هائیست که برای امپراطوران قدرت، اهمیت ستراتیژیک، دوام‌دار و اقتصاد پیشه است نه زندگی بخشیدن به انسانهای که هچده سال زیر پرچم حاکمان زیسته اند و تابعیت نموده اند.

بامداد ، بامداد مرگ اقلیت هاست و نشانه رفتن های پشت سر هم افراد و زخم شدن بدنه زندگی خانواده ....
افسوسناکتر از این اهمیتی بیشتری نیست که نگاه به زندگی نماید و صلح را با نفس کشیدن های مردم پیوند دهد و اندوه را پایانی باشد و محبت و صمیمیت و انسان دوستی را دوامی.....
صلح ، آغاز نیست ، مرگ آغاز زندگی اقلیت های....
کویته ۱۰-۱۲-۱۳۹۸

زندگی (ضرب صفر)